۰۸ اسفند ۱۳۸۸

گذشته ، حال ، آینده


فرصت ها تو زندگی انسان مانند الوار های روی آب روان رودخونه هستند ، یک تعدادشون ساعتی قبل از جلوی چشمت گذشتن و به سمت پایین رودخونه حرکت می کنند ، تعدادیشون در مقابلت قرار دارند و به سرعت در حال عبورند وبقیه از بالای رودخونه به سمتت می آیند ، مهم اینه که تو به کدوم سو نگاه می کنی ،نگاه به الوار های پایین دست یا در حقیقت فرصت های از دست رفته که یعنی نشستن و حسرت خوردن که قطعا سودی هم نخواهد داشت، گزینه بعد الوار های پیش رو هستند که گرچه امکان استفاده از اونها هست ولی باید در نظر گرفت که با سرعت از جلوی چشمت خواهند گذشت و فرصت برای دستیابی به همه اونها قدری مشکله و نیاز به سرعت عمل بالایی داره ، و آخرین گزینه نگاه کردن به بالای رودخونه است ، جایی که الوارها از اونجا میان ،جایی که فرصت ها ساخته می شوند، میشه با دقت تموم الوار ها را بررسی کرد و تحت نظرشون گرفت ،حرکتشون را تو مسیر دنبال کرد و تا زمانی که به مقابلت می رسند ، برای بدست آوردن و تصاحبشون برنامه ریزی کرد و در یک حرکت حساب شده به دستشون بیاری .
قطعا این راه سوم موثر تر و مفید تر خواهد بود و باعث بدست آوردن فرصت های بیشتری خواهد شد وهمچنین درتغییر دید انسان نسبت به زندگی و جامعه تاثیر زیادی خواهد داشت و باعث رشد و پیشرفت بیشتر خواهد در نتیجه نگاه به آینده و هدیه هایی که برای ما به ارمغان خواهد آورد شیرین تر و موثر تر خواهد بود ازفرصت های از دست رفته گذشته .


۰۵ اسفند ۱۳۸۸

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی





ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

۲۲ بهمن ۱۳۸۸

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود



روحت شاد راهت پاینده امام روح الله