۰۵ اسفند ۱۳۸۷

فتح قله

امروز تلوزیون را که روشن کردم دیدم شبکه چهار داره چندتا کوهنورد را نشون میده که چادر زدن ، یه لحظه یاد گروه خودمون افتادم. آخه حدود یک سالی میشه که با چندتا از رفقا برنامه کوه نوردی و گردش در طبیعت داریم.

یکی از کوهنوردها گفت می خواهند به قله پرسون روستاي افجه در لواسانات تهران برن . با اینکه کلی کار سرم ریخته بود نشستم تماشا. مناظر واقعا زیبا بود ، هرچی به قله نزدیکتر میشدن من هیجانم بیشتر میشد انگار خودم دارم باهاشون میرم قله. به قله که رسیدن یه حس خیلی خوبی داشتم با اینکه تو خونه رو مبل راحتی نشسته بودم. خلیی انرژی مثبت بهم داد. خلیی وقت بود با یه برنامه تلوزیونی اینقدر شارژ نشده بودم.


به نظر من حس رسیدن به قله وصف ناپذیره و نمیشه با هیچ حس دیگه ای مقایسش کرد . شاید دلیلش این باشه که برای رسیدن به هدف نهایی یا همون قله باید خیلی تلاش کنی و سختی بکشی. وقتی پایین کوه به قله نگاه میکنی عظمت کوه وجودت میگیره و از بزرگیش و خطراتش میترسی ولی وقتی با تمام مشکلات رسیدی اون بالا و در بالاترین نقطه ایستادی حس میکنی تمام عظمت و بزرگی کوه تو وجود تو جا گرفته و به تمام زمین اشراف داری.

تصمیم گرفتم هوا بهتر شد حتما یه برنامه دیگه با برو بچ بریم کوه...


wiki

هیچ نظری موجود نیست: